اثربخشی تعاملی هوش معنوی و آموزش مهارت های زندگی بر بهبود نگرش های دانشجویان نسبت به مهارت های زندگی

اثربخشي تعاملي آموزش مهارت هاي زندگي و هوش معنوي بر بهبود نگرش هاي دانشجويان نسبت به مهارت هاي زندگي در پژوهشي از نوع طرح هاي جايگزيني تصادفي بلوکي بررسي شد. از بين جامعه آماري تحقيق که شامل 11370 نفر از دانشجويان مرد و زن دانشگاه آزاد اسلامي واحد بروجرد بود، نمونه اي به تعداد 166 نفر به روش نمونه گيري داوطلبانه انتخاب شدند. گروه نمونه، پرسشنامه هاي سنجش نگرش نسبت به مهارت هاي زندگي احدي (1386) و هوش معنوي ناصري (1386)، را در پيش آزمون تکميل کردند. سپس بر اساس نمره هاي پرسشنامه هوش معنوي (بالاتر يا پايين تر از ميانگين نمره ها) به چهار گروه تقسيم شدند. دو گروه آزمايش و دو گروه کنترل (در هر دو، يک گروه با هوش معنوي بالا و گروه ديگر با هوش معنوي پايين). گروه هاي آزمايشي، در 16 جلسه 3 ساعته از آموزش مهارت هاي زندگي در خلال 8 هفته شرکت کردند و در پايان آموزش براي بار دوم پرسشنامه سنجش نگرش نسبت به مهارت هاي زندگي را در پس آزمون کامل کردند. بعد از گذشت چهار ماه جهت بررسي استمرار يا تغييرات ايجاد شده در نتايج، در يک مطالعه پي گيرانه، مجددا به پرسشنامه سنجش نگرش نسبت به مهارت هاي زندگي پاسخ دادند. نتايج آزمون آماري «t» نشان داد که آموزش مهارت هاي زندگي، منجر به بهبود نگرش هاي دانشجويان گروه آزمايش نسبت به مهارت هاي زندگي شده، اما در تعامل با هوش معنوي اثر معني داري بر بهبود آنها ندارند

ارتباط بین دانش واژگان و سبك های شناختی وابستگی و عدم وابستگی به زمینه

پژوهش حاضر اساسا دو سويه است. بدان معني که از يک سو به سبک هاي شناختي وابستگي و عدم وابستگي به زمينه و از سوي ديگر به دانش واژگان مربوط مي شود. به عبارت ديگر، پژوهش فوق عمدتا به منظور بررسي ماهيت دانش واژگان دانشجويان در زمينه دانش غيرفعال (درکي) و فعال (کلامي) واژگان در زبان خارجي با در نظر گرفتن سبک شناختي ارجح آنها در وابستگي و عدم وابستگي به زمينه صورت گرفت. روش آزمايش چنين بود که 60 نفر از دانشجويان سال سوم انتخاب شده و بر اساس سبک هاي شناختي ارجحشان به دو گروه وابسته و غيروابسته به زمينه تقسيم شدند. ابزار سنجش شامل چهار نوع آزمون، آزمون سطح واژگان با فراواني 1000، آزمون واژگان غيرفعال، آزمون واژگان فعال و آزمون گروه اشکال هندسي درونه اي بودند که در مورد 60 نفر از دانش جويان رشته آموزش زبان انگليسي دانشگاه آزاد رودهن به کار گرفته شدند. نتايج بدست آمده حاکي از آن بود که گروه غير وابسته به زمينه در هر دو سطح واژگان فعال و غيرفعال نسبت به همتايان وابسته به زمينه خود برتري قابل توجهي داشتند. نهايتا يافته هاي اين پژوهش را مي توان اين گونه تفسير نمود که سبک شناختي وابستگي و عدم وابستگي به زمينه عاملي کليدي قلمداد مي گردد که بر يادگيري واژگان دانشجويان در زبان خارجي اثرگذار مي باشد

بررسی میزان دسترسی معلمان مدارس متوسطه دخترانه شهر تهران به اینترنت و كاربرد آن در موفقیت تدریس

پژوهش حاضر با هدف بررسي ميزان دسترسي معلمان مدارس متوسطه دخترانه شهر تهران به اينترنت و کاربرد آن در موفقيت تدريس انجام شد. روش پژوهش از نوع توصيفي با رويکرد پيمايشي است که بدين منظور از 11839 معلم 393 نفر از معلمان با استفاده از جدول نمونه گيري مورگان و از طريق نمونه گيري تصادفي طبقه اي به عنوان نمونه انتخاب گرديد. از پرسش نامه محقق ساخته با طيف ليکرت براي گرد آوري داده ها و از آمار توصيفي و استنباطي براي تجزيه و تحليل داده ها استفاده شد. تجزيه و تحليل داده ها نشان مي دهد که از از نظر آماري اختلاف معناداري بين ميزان استفاده از اينترنت در بين معلمان در مناطق مختلف آموزشي، و رابطه معناداري بين استفاده از اينترنت با آگاهي معلمان از شيوه هاي نوين تدريس، موفقيت در تدريس، خلاقيت ايشان در تدريس و امکانات و شرايط مدرسه وجود دارد

سبك های تفكر، هیجان طلبی و پیشرفت تحصیلی

اين پژوهش با هدف بررسي رابطه سبک هاي تفکر با هيجان طلبي، سبک هاي تفکر با پيشرفت تحصيلي و رابطه بين هيجان طلبي با پيشرفت تحصيلي انجام شد. جامعه آماري پژوهش شامل: کليه دانشجويان رشته هنر و رياضي دانشکده هنر و معماري و مجتمع آموزشي پيامبر اعظم واحد تهران مرکز دانشگاه آزاد اسلامي بودند. نمونه پژوهش شامل 928 دانشجو (266 پسر و 662 دختر) بود که به روش نمونه گيري طبقه اي نسبي انتخاب شدند. براي سنجش سبک هاي تفکر از پرسش نامه سبک هاي تفکر استرنبرگ و نيز براي اندازه گيري هيجان طلبي از آزمون هيجان طلبي آرنت استفاده شد. نتايج ضريب همبستگي پيرسون و آزمون t نشان داد که بين سبک هاي تفکر قانون گذار، فرد سالار، جرگه سالار، ناسالار، درون نگر، آزاد انديش و هيجان طلبي در گروه پسران رابطه مستقيم وجود داشت و بين قانون گذار، قضاوت گر، آزاد انديش و هيجان طلبي در دختران رابطه مستقيم و بين اجرايي، محافظه کار و هيجان طلبي در دختران رابطه معکوس وجود داشت و نيز بين قانون گذار، پايورسالار و پيشرفت تحصيلي در پسران رابطه مستقيم وجود داشت و در دختران بين قانون گذار، جرگه سالار، درون نگر، آزاد انديش و پيشرفت تحصيلي رابطه مستقيم و بين اجرايي، محافظه کار و پيشرفت تحصيلي رابطه معکوس وجود داشت و هم چنين بين هيجان طلبي و پيشرفت تحصيلي پسران رابطه معني دار نبوده ولي در دختران بين آنها رابطه مستقيم وجود داشت

پیش بینی درگیری شغلی اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی بر اساس ذهنیت فلسفی آنان (مطالعه موردی: واحد رودهن)

هدف اين پيش بيني درگيري شغلي اعضاي هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي واحد رودهن بر اساس ذهنيت فلسفي آنان مي باشد. مساله اصلي اين پژوهش پاسخ به اين سوال است که: آيا ذهنيت فلسفي در تبيين سطح درگيري شغلي آنان نقش دارد؟ روش تحقيق به کار رفته در اين مطالعه بر مبناي مفروضه تحقيقات همبستگي است. براي جمع آوري اطلاعات نيز از دو پرسش نامه ذهنيت فلسفي و درگيري شغلي با مقياس اندازه گيري فاصله اي با طيف ليکرت 5 درجه اي استفاده شد. 130 نفر از اعضاي هيات علمي بر اساس روش هاي نمونه گيري تصادفي طبقه اي متناسب با حجم جامعه (گروه هاي تحصيلي) انتخاب شدند. نتايج نشان داد که 19 درصد از واريانس درگيري شغلي توسط ذهنيت فلسفي تبيين مي شود. براي نوشتن فرمول هم با استفاده از ضرايب استاندارد شده و هم ضرايب استاندارد نشده استفاده کرده و نتيجه نيز به شرح زير مي باشد. (ذهنيت فلسفي) 8.394+0.244= درگيري شغلي (ضرايب استاندارد نشده) (ذهنيت فلسفي) 0.435= درگيري شغلي (ضرايب استاندارد شده)

رابطه بین سبك رهبری با راهبردهای مقابله با تعارض مدیران مدارس متوسطه

هدف پژوهش حاضر بررسي رابطه بين سبک رهبري با راهبردهاي مقابله با تعارض مديران بود که با روش توصيفي از نوع همبستگي انجام گرديد. جامعه آماري مديران مدارس متوسطه شهر اصفهان به تعداد 141 نفر بودند که 102 نفر با روش نمونه گيري تصادفي ساده از بين آنها انتخاب شد. جهت گردآوري داده ها از پرسش نامه سبک رهبري بس و اوليو (2000) و پرسش نامه مديريت تعارض پوتـنام و ويلسـون (1994) استفاده گرديد. روايي محتوايي پرسش نامه ها توسط صاحب نظران مورد تاييد قرار گرفت و پاياپي از طريق محاسبه ضريب آلفاي کرونباخ به ترتيب 0.84 و 0.85 محاسبه شد. براي تجزيه و تحليل داده ها از ضريب همبستگي پيرسون، رگرسيون گام به گام و t مستقل استفاده گرديد. يافته هاي پژوهش نشان داد که ضريب همبستگي بين سبک رهبري تحولي و تبادلي با راهبرد راه حل گرايي، سبک رهبري عدم مداخله با راهبرد عدم مقابله و کنترل معنادار بوده است. بين سبک رهبري تحولي و تبادلي با راهبرد عدم مقابله و کنترل و بين سبک رهبري عدم مداخله با راهبرد راه حل گرايي رابطه معنادار مشاهده نشد. بهترين پيش بيني کننده راهبرد عدم مقابله سبک رهبري عدم مداخله، راهبرد راه حل گرايي سبک رهبري تحولي و راهبرد کنترل در گام اول سبک رهبري عدم مداخله و در گام دوم سبک رهبري تبادلي بوده است

بررسی رابطه بین جامعه پذیری سازمانی و بروندادهای نقش معلمان تازه كار

هدف از اين مقاله بررسي رابطه بين جامعه پذيري سازماني و بروندادهاي نقش معلمان تازه کار است. معلماني که سابقه کاري بين 0تا 5 سال دارند. در سال 1390، تعداد آنها در شهر تهران 293 نفر بوده است. که همه به عنوان نمونه انتخاب شدند. براي گردآوري داده ها از پرسش نامه جامعه پذيري سازماني و پيامدهاي نقش جونز استفاده شده است براي کسب روايي پرسش نامه نظر صاحب نظران را جويا شديم و پايايي پرسش نامه با استفاده از ضريب آلفاي کرونباخ محاسبه شد و مقدار آن 0.73 به دست آمد. براي توصيف داده ها از آمار توصيفي (ميانه، ميانگين، درصد و ...) و تجزيه و تحليل داده ها از آمار استنباطي (ضريب همبستگي پيرسون) استفاده شده است و از نرم افزار SPSS براي تحليل داده ها استفاده شد. نتايج به دست آمده مبين اين نکته است که بين جامعه پذيري سازماني و بروندادهاي نقش معلمان رابطه معناداري وجود دارد و بين جامعه پذيري سازماني و جهت يابي نقش رابطه مثبت و بين جامعه پذيري سازماني و ابهام و تعارض نقش رابطه منفي بر قرار است. اين نتايج بيانگر اهميت جامعه پذيري سازماني در مراکز آموزشي است. ضرورت اين فرايند زماني بيشتر احساس مي شود که اين فرايند منجر به رسيدن به هدف غايي کل نظام آموزشي يعني يادگيري دانش آموزان مي شود

بررسی رابطه بین عدالت سازمانی با اعتماد سازمانی و رفتار مدنی سازمانی مدیران گروه های آموزشی واحدهای منطقه یك دانشگاه آزاد اسلامی

هدف اين پژوهش بررسي رابطه بين عدالت سازماني با اعتماد سازمان و رفتار مدني سازماني مي باشد. پژوهش به روش توصيفي (پيمايشي) مي باشد. جامعه آماري، کليه مديران گروه هاي آموزشي واحدهاي منطقه يک دانشگاه آزاد اسلامي به تعداد 315 نفر در سال 90-91 مي باشد. که تعداد 118 نفر از آنها با بهره گيري از روش نمونه گيري تصادفي ساده، به عنوان نمونه آماري تحقيق انتخاب شدند. از سه پرسش نامه عدالت سازماني، اعتماد سازماني و رفتار مدني سازماني، به عنوان ابزار پژوهش استفاده گرديد که ضريب پايايي پرسش نامه ها به ترتيب 0.831، 0.828، 0.884 بر آورد شدند. براي تجزيه و تحليل داده ها از روش هاي آماري ماتريس ضريب همبستگي، رگرسيون ساده و چند گانه و تحليل مسير استفاده شد. نتايج نشان داد که: 1. بين ابعاد عدالت سازماني بر اعتماد سازماني و رفتار مدني سازماني رابطه معنادار مثبت وجود دارد. 2. بين عدالت سازماني، رفتار مدني سازماني و اعتماد سازماني رابطه مثبت وجود دارد،3. بين بعد نوع دوستي و احترام، وظيفه شناسي، فضيلت و جوانمردي از ابعاد رفتار مدني سازماني با عدالت سازماني رابطه معنادار مثبت وجود دارد و 4. بين بعد صلاحيت و بعد قابليت اعتماد و خير خواهي از ابعاد اعتماد سازماني با ابعاد عدالت سازماني رابطه معنادار مثبت وجود دارد

بررسی اثربخشی نظارت دبیر محور بر بهبود کیفیت یادگیری درس شیمی در بین دانش آموزان پسر دوم دبیرستان شهر قم و دبیران شیمی آنان

هدف اين پژوهش، بررسي اثربخشي نظارت دبير محور بر بهبود کيفيت يادگيري شيمي دوم بوده است. براي اين منظور نمونه اي به حجم 80 نفر از دانش آموزان پسر در درس شيمي دوم دبيرستان شهر قم و دبيران شيمي آنان، به صورت خوشه اي چند مرحله اي در قالب 4 کلاس انتخاب شده و در دو گروه مساوي کنترل و آزمايش تقسيم شدند. براي آزمون تاثير چرخه سه مرحله اي نظارت دبير محور بر گروه آزمايش در مقايسه با گروه کنترل، از روش نيمه تجربي و طرح پيش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه براي مدت 2 ماه و گردآوري داده ها با آزمون محقق ساخته استفاده شد. نتايج استخراج شده از نرم افزار SPSS نشان داد، بين عملکرد دو گروه در سطح کمتر از 0.05 تفاوت معني داري وجود دارد، يعني چرخه نظارت دبير محور بر بهبود کيفيت يادگيري دانش آموزان (به عبارت ديگر عملکرد دبيران درس شيمي دوم) آن چنان تاثير معناداري داشته است که مي توان آن را براي اصلاح آموزش دبيران و بهبود کيفيت يادگيري دانش آموزان توصيه کرد

بررسی اثربخشی نظارت دبیر محور بر بهبود كیفیت یادگیری درس شیمی در بین دانش آموزان پسر دوم دبیرستان شهر قم و دبیران شیمی آنان اصل مقاله

هدف اين پژوهش، بررسي اثربخشي نظارت دبير محور بر بهبود کيفيت يادگيري شيمي دوم بوده است. براي اين منظور نمونه اي به حجم 80 نفر از دانش آموزان پسر در درس شيمي دوم دبيرستان شهر قم و دبيران شيمي آنان، به صورت خوشه اي چند مرحله اي در قالب 4 کلاس انتخاب شده و در دو گروه مساوي کنترل و آزمايش تقسيم شدند. براي آزمون تاثير چرخه سه مرحله اي نظارت دبير محور بر گروه آزمايش در مقايسه با گروه کنترل، از روش نيمه تجربي و طرح پيش آزمون و پس آزمون در هر دو گروه براي مدت 2 ماه و گردآوري داده ها با آزمون محقق ساخته استفاده شد. نتايج استخراج شده از نرم افزار SPSS نشان داد، بين عملکرد دو گروه در سطح کمتر از 0.05 تفاوت معني داري وجود دارد، يعني چرخه نظارت دبير محور بر بهبود کيفيت يادگيري دانش آموزان (به عبارت ديگر عملکرد دبيران درس شيمي دوم) آن چنان تاثير معناداري داشته است که مي توان آن را براي اصلاح آموزش دبيران و بهبود کيفيت يادگيري دانش آموزان توصيه کرد

رابطه بین عدالت سازمانی با تعهد سازمانی و رضایت شغلی در بین مدارس استثنائی استان هرمزگان

هدف از انجام اين پژوهش بررسي رابطه بين عدالت سازماني با تعهد سازماني و رضايت شغلي در بين معلمان مي باشد. جامعه آماري اين تحقيق شامل تمامي 479 نفر معلمان شاغل در مدارس استثنائي استان هرمزگان در سال تحصيلي 90-1389 مي باشند و حجم نمونه مورد پژوهش تعداد 214 نفر بوده که به روش تصادفي ساده انتخاب شده اند. اين بررسي به روش توصيفي از نوع همبستگي صورت گرفته و جهت جمع آوري داده ها از پرسش نامه عدالت سازماني (مورمن و نيهوف، 1993)، تعهد سازماني (آلن و ماير، 1990) و رضايت شغلي (اسپکتر، 1985) بهره گرفته شده است و براي تجزيه و تحليل داده ها از روش هاي آماري ضريب همبستگي پيرسون و ضريب رگرسيون چندگانه استفاده شده که نتايج حاصل بدين شرح است: متغير عدالت سازماني قادر به پيش بيني تعهد سازماني نمي باشد. بين عدالت سازماني و رضايت شغلي رابطه اي معني دار وجود دارد. و از طرف ديگر مولفه هاي عدالت سازماني با رضايت شغلي داراي رابطه اي معني دار هستند و از اين مولفه ها، تنها عدالت رويه اي قادر به پيش بيني رضايت شغلي مي باشد. كليد واژه: عدالت سازماني، تعهد سازماني، رضايت شغلي

بررسی تاثیرات اجتماعی مدیریت بحران بر تصمیم گیری مدیران منطقه 8 دانشگاه آزاد اسلامی

هدف از انجام اين پژوهش، بررسي تاثيرات اجتماعي مديريت بحران بر تصميم گيري مديران منطقه 8 دانشگاه آزاد اسلامي است تا از اين طريق بتوان راه کارهايي مناسب در اختيار مديران قرار داد که منجر به بهبود کار آنان و در نهايت، بهبود تصميم ها در شرايط دشوار اجتماعي گردد. روش اين پژوهش از نوع توصيفي ـ پيمايشي مي باشد. جامعه آماري اين پژوهش تمامي 146 نفر مديران منطقه 8 دانشگاه آزاد اسلامي بوده اند که از اين تعداد 110 نفر به صورت تصادفي ساده با استفاده از جدول کرجسي مورگان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش حاضر، پرسش نامه اي محقق ساخته شامل دو قسمت است: قسمت اول اطلاعات عمومي مديران، شامل: جنسيت، وضعيت تاهل، مدرک تحصيلي، سابقه خدمت و سابقه مديريت و قسمت دوم شامل: 33 سوال اختصاصي است. يافته ها حاکي از آن است که بين شناسايي و کنترل بحران در جنبه هاي اجتماعي و تصميم گيري موثر مديران، رابطه معني داري وجود دارد. هم چنين بين پيشگيري از وقوع بحران و تصميم گيري موثر مديران رابطه معني داري وجود داشته است. مطابق يافته ها، پيشنهاد شده که مديران را از راه هاي مختلفي مانند: افزايش سطح اطلاعات اجتماعي آنها، افزايش سطح آگاهي هاي مديريتي، شرکت در همايش هاي علمي مديريت بحران، استفاده صحيح از تکنولوژي پيشرفته آموزشي بايستي توسعه داد. هم چنين مي توان با به کارگيري مديران با تجربه و داراي مدرک تحصيلي مرتبط با مديريت، براي شناسايي بحران هاي مختلف و استفاده از تجربه هاي اجتماعي مديران در بهبود شرايط اجتماعي و تصميم گيري نهايي مي توان نهايت بهره را برد.

« بعدی  ۲۶۲  ۲۶۱  ۲۶۰  ۲۵۹  ۲۵۸  ۲۵۷  ۲۵۶  ۲۵۵  ۲۵۴  ۲۵۳  ۲۵۲  ۲۵۱  ۲۵۰  ۲۴۹  ۲۴۸  ۲۴۷  ۲۴۶  ۲۴۵  ۲۴۴  ۲۴۳  قبلی »