اثر شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر كیفیت زندگی افراد افسرده (غیربالینی)

هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسي تأثير شناخت‌درماني مبتني بر ذهن‌آگاهي بر افزايش کيفيت ‌زندگي در افراد افسرده غيربيمار است. روش: در اين پژوهش، از روش نيمه‌آزمايشي آزمون- بازآزمون برای دو گروه آزمايشي و شاهد استفاده شد. بدين منظور از میان تقریباً یک هزار نفر دانشجوي ساکن خوابگاه دانشگاه علوم پزشکي اصفهان، 150 نفر به طور تصادفي و از بين اين افراد به حکم قرعه 30 دانشجويی که نمراتشان در آزمون افسردگي بک 15 و بالاتر بود، انتخاب و سپس به‌طور تصادفي به دو گروه آزمايشي و شاهد تقسيم شدند. گروه آزمايشي طی هشت جلسه هفتگی 5/1 تا 2 ساعته تحت آموزش شناخت‌درماني مبتني بر ذهن‌آگاهي قرار گرفت. گروه شاهد هيچ‌گونه آموزش درماني دريافت نكرد. آزمودني‌هاي دو گروه پرسشنامه‌هاي کيفيت‌ زندگي سازمان جهانی بهداشت و پرسشنامه افسردگي بک را در دو نوبت (پيش‌ از درمان و پس‌ از درمان) تكميل كردند. براي آزمون فرضيه‌هاي پژوهش از تحليل واريانس چندمتغيره و آزمون همبستگي پيرسون، و براي بررسي اثر درمان از آزمون t مستقل استفاده شد. نتايج: يافته‌ها نشان مي‌دهند که شناخت‌درماني مبتني بر ذهن‌آگاهي، کيفيت‌ زندگي را افزايش و افسردگي را کاهش مي‌دهد. جمع‌بندي: به نظر مي‌رسد تمرين‌هاي شناخت درمانی مبتنی بر ذهنآگاهی با افزايش آگاهي افراد از لحظه حال از طريق فنونی مثل توجه به تنفس و بدن، و توجه دادن آگاهي به اينجا و اکنون، بر نظام شناختي و پردازش اطلاعات اثر میگذارد. لذا با توجه به مؤثر واقع شدن اين نوع آموزش و با در نظر گرفتن سودمندي‌هاي اين روش در زمينه درمان افسردگي و افزايش کيفيت ‌زندگي، استفاده گسترده از آن توصیه می-شود. کلیدواژهها: شناختدرمانی مبتنی بر ذهنآگاهی، کیفیت زندگی، افسردگی.

الگوی ساختاری رابطه ادراك از ساختار كلاس، اهداف پیشرفت، خودكارآمدی و خودتنظیمی در درس ریاضی

هدف: هدف این مطالعه بررسی تأثیر ادراک از ساختار کلاس بر خودنظمبخشی رياضي، با واسطه‌گري اهداف پيشرفت و خودکارآمدي رياضي بوده است. روش: بدین منظور80 دانش‌آموز پايه سوم رياضي- فيزيک (400 دختر و 400 پسر) دبيرستان‌هاي دولتي شهر اصفهان به طور تصادفي انتخاب شدند و به پرسشنامهاي شامل هفت خرده مقياس پاسخ دادند. یافتهها: نتایج به-دست آمده با استفاده از روش الگويابي معادلات ساختاري نشان داد که متغيرهاي برون‌زاي وظايف انگيزشي و ارزشيابي تبحري اثر مستقيم معناداري بر يادگيري خودتنظيم رياضي دارند، و حمايت خودمختارانه فقط با واسطه اهداف تبحري و خودکارآمدي رياضي بر خودنظمبخشی‌ اثر دارد. نتیجهگیری: اثر مستقيم هر سه متغير برون‌زا (وظايف انگيزشي، حمايت خود‌مختارانه و ارزشيابي تبحري) بر اهداف تبحري و خودکارآمدي رياضي معنادار است. اهداف تبحري با خودکارآمدي رياضي رابطه معنادار دارد، ولي رابطه اهداف عملکردي باخودکارآمدي معنادار نمي‌باشد. همچنين اثر مستقيم اهداف تبحري بر خودنظمبخشی معنادار است. در مجموع يافته‌ها نشان ميدهد که ادراک از ساختار کلاس مستقيماً و با واسطه متغيرهاي اهداف پيشرفت و باورهاي خودکارآمدي بر خودنظمبخشی تأثير دارد.

نقش ارزیابی کودک از تعارض والدین، مقابله شناختی کودک با تعارض و مزاج وی در سلامت کودک

هدف: هدف بررسی نقش ارزیابی کودک از تعارض والدین، مقابله شناختی وی با تعارض و مزاج کودک در سلامت جسمانی و روانی- اجتماعی اوست. این مطالعه، رابطه مزاج کودک را با ارزیابی و مقابله وی با تعارض والدین نیز بررسی کرده است. روش: از میان دانشآموزان پنجم ابتدایی شهر تهران 413 نفر (220 دختر و 193 پسر) با روش نمونهگیری تصادفی طبقهای نسبتی انتخاب شدند. مادران به پرسشنامههای مزاج اوایل نوجوانی و سلامت کودک، و دانشآموزان به مقیاس ادراک کودک از تعارض والدین پاسخ دادند. یافتهها: یافتهها نشان دهنده نقش پیشبینی کننده مزاج، ارزیابی منفی از تعارض والدین و خودمقصربینی کودک در سلامت وی است. همچنین مزاج نیز پیشبینی کننده ارزیابی کودک از تعارض والدین و مقابله شناختی وی با تعارض است. نتیجهگیری: نتایج این پژوهش در قالب الگوهای مربوط به رابطه مزاج با سازگاری، الگوی شناختی – بافتی، و عوامل خطر و محافظ درآسیبشناسی تحولی مورد بحث قرارگرفتند. نقش پیشبینی کننده مزاج مثبت کودک به عنوان یک عامل محافظ فردی، و مزاج منفی، ارزیابی منفی از تعارض والدین و خودمقصربینی کودک به عنوان عوامل خطر فردی در سلامت وی از محورهای این بحث است. علاوه بر این، مطالعه حاضر نقش پیشبینیکننده مزاج را به عنوان یک عامل بافتی تأثیرگذار بر ارزیابی تعارض و مقابله شناختی کودک با تعارضات والدین تأیید میکند.

بررسی راهبردهای تنظیم شناختی هیجان بر اساس ابعاد روان‌نژندی‌گرایی و برون‌گرایی

هدف: هدف تحقيق حاضر، بررسي راهبردهاي تنظیم شناختي هيجان بر اساس ابعاد شخصيتي روان‌نژندی‌گرایی و برون‌گرایی مي‌باشد. روش: ابتدا 725 نفر از دانشجويان پسر، نسخه فارسي تجديد نظر شده پرسشنامه شخصيتي آيسنك را تكميل نمودند. سپس، 140 نفر از آنها بر اساس نمره‌هاي انتهايي توزيع در دو بعد روان‌نژندی‌گرایی (N) و برون‌گرایی (E) در قالب چهار گروه برون‌گرا، درون‌گرا، رواننژندیگرا و پايدار هيجاني (هر گروه 35 نفر)، بهعنوان آزمودني‌هاي اصلي انتخاب و به‌وسيله پرسشنامه تنظیم شناختي هيجان ارزيابي شدند. يافتهها: نتايج حاكي از آن بود كه افراد رواننژندیگرا در برخورد با تجربه منفي، بيشتر از راهبردهاي ملامت خويش، پذيرش، نشخوارگري، ديدگاه‌پذيري، فاجعه‌سازي و ملامت ديگران، و افراد پايدار هيجاني از راهبردهاي تمركز مجدد مثبت و تمركز مجدد بر برنامه‌ريزي استفاده مي‌كنند. راهبردهاي رايج در افراد برون‌گرا، تمركز مجدد مثبت، ديدگاه‌پذيري و ارزيابي مجدد مثبت بود. ضمن اينكه، افراد درون‌گرا بيشتر از راهبردهاي ملامت خويش، پذيرش، نشخوارگري، تمركز مجدد بر برنامه‌ريزي، فاجعه‌سازي و ملامت ديگران استفاده مي‌كردند. نتيجه‌گيري: بر اساس يافته‌هاي پژوهش حاضر، مي‌توان گفت كه صفات شخصيتي نقش مهمي در انتخاب راهبردهاي تنظیم هيجان ايفا می-کنند و نوع راهبردهاي تنظیم هيجان متناسب با صفات شخصيتي مسلط در فرد مي‌باشد.

مقایسۀ سوگیری توجه در نوجوانان مبتلا به اختلال هراس اجتماعی و نوجوانان بهنجار

هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسۀ سوگيري توجه (نسبت به چهره‌هاي خشمگين، شاد و اشيا) در افراد مبتلا به هراس اجتماعي و افراد بهنجار بود. روش: گروه مبتلا به هراس اجتماعی هشت نفر بودند که با استفاده از مقیاس غربالگري هراس اجتماعی و مصاحبۀ بالینی انتخاب و با 12 نفر از گروه شاهد، در متغیرهای سن، جنسیت و سطح تحصیلات همتا شدند. سپس، آزمون رایانهای «پروبدات تصویری» با استفاده از تصاویر واقعی چهره در دو گروه اجرا شد. یافتهها: نتايج که با روش‌ تکرار سنجش مختلط و آزمون تعقیبی LSD تحليل شد، حاکی از آن بود که افراد مبتلا به هراس اجتماعي، در مقایسه با گروه شاهد، اجتناب خود را از چهرههای خشمگين نشان مي‌دهند.

بررسی رابطه مؤلفه های ادراک والدین با راهبردهای یادگیری خودتنظیمی

هدف: هدف تحقیق حاضر بررسی رابطۀ ادراک والدین و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانش-آموزان، و نیز رابطۀ مؤلفههای ادراک والدین و مؤلفههای یادگیری خودتنظیمی است. روش: از بین دانشآموزان پایۀ سوم دبیرستانهای نظری شهر تهران، نمونهای به حجم 685 آزمودنی با روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای انتخاب شد. دو پرسشنامۀ ادراکات محیطی خانوادگی گرونلیک و همکاران (١۹٩٧) و یادگیری خودتنظیمی پینتریچ و دیگروت (1990) که قبلاً اعتبار و روایی آنها احراز شده بود، به روش گروهی و به وسیلۀ آزمودنیها تکمیل گردید. یافتهها: نتایج بررسی همبستگی پیرسون نشان داد که اکثر مؤلفههای ادراکات محیطی خانوادگی (پذیرش و حمایت پدر و مادر از خودمختاری کودک) و یادگیری خودتنظیمی (راهبردهای شناختی، فراشناختی و مدیریت منابع)، دو به دو با هم همبستگی دارند (01/0p<). با اجرای رگرسیون چندگانه مشخص شد که یادگیری خودتنظیمی، به خوبی از طریق ادراکات محیطی قابلپیشبینی است (01/0p<). ضرایب رگرسیون پذیرش و حمایت مادر از خودمختاری کودک نیز معنادار بود (01/0p<).

ساختار عاملی و ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامۀ سبک های هویت

هدف: بررسي ساختار عاملي و ويژگيهاي روان سنجي پرسشنامة سبك هاي هويت . روش: اجراي پرسشنامة سبكهاي هويت و مقيا سهاي بهزيستي روا نشناخت ي در 376 دانشجو ( 158 پسر و 218 دختر) كه به روش نمونهگيري چندمرحلهاي انتخاب شده بودند . ساختار سه عاملي سبكهاي هويت و ساختار تكعاملي تعهد هويت به كمك تحليل عاملي تأييدي تحليل شدند. يافته- ها: نتايج تحليل عاملي تأييدي نشان داد كه الگوي سهعاملي سبك هويت و الگوي تك عاملي تعهد هويت با دادهها برازندگي قابلقبولي دارند. ضرايب آلفاي كرونباخ سبكهاي هويت و تعهد هويت مبين پايايي، و ضرايب همبستگي بين سبك هاي هويت و تعهد با مقيا سهاي بهزيستي روا ن- شناختي نمايانگر روايي همگراي اين پرسشنامه است. نتيجهگيري: نتايج پژوهش حاضر ، ثبات ساختار عاملي پرسشنامة سبكهاي هويت و اعتبار اين پرسشنامه را براي سنجش فرآيندهاي اجتماعي شناختي مربوط به شكلگيري هويت در دانشجويان ايراني نشان ميدهد.

عملکرد حافظۀ سرگذشتی در بیماران دچار اختلال شخصیت مرزی

هدف: هدف این پژوهش مقایسۀ عملکرد حافظۀ رویدادی بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی با گروه غیر بیمار بوده است. روش: در یک مطالعۀ پسرویدادی مقطعی، 15 بیمار زن با تشخیص اختلال شخصیتمرزی پس از اجرای پرسشنامه تشخیصی SCID-II با 15 نفر از افراد غیربیمار با آزمون بازیابی حافظۀ سرگذشتی مورد بررسی قرار گرفتند. برای تحلیل دادهها از آمار توصیفی، آزمون t نمونههای مستقل و آزمون همبستگی استفاده شد. یافتهها: این بررسی نشان داد که بین تأخیر زمانی در بازیابی از حافظۀ شخصی در دو گروه تفاوت معناداری وجود ندارد. بین اختصاصی بودن در پاسخ به محرک واژههای ارائه شده و همینطور بین تعداد کلمات به-کاررفته در پاسخ به محرک واژههای ارائه شده بین گروه بیمار و کنترل تفاوت معنادار وجود دارد. نتیجهگیری: بازیابی از حافظۀ به صورت بیشکلیگرا در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی احتمالاً روشی برای جلوگیری از رفتارهای خودصدمهرسان است که از طریق اجتناب از خاطرات آسیبزا صورت میگیرد و بیشکلیگرایی عملکردی انطباقی برای فرد دارد.

بررسی ارتباط میان آسیب حافظۀ فعال و ناهنجاری های مشاهده شده در MRI بیماران دچار بیماری اسکلروز متعدد نوع تشدید شونده ـ بهبودیابنده

هدف: هدف این مطالعه بررسی حافظۀ فعال گروهی از بیماران دچار اسکلروز متعدد نوع تشدید-شوندهـ بهبودیابنده و بررسی ارتباط این آسیب با پارامترهای MRI میباشد. روش: این پژوهش تحلیلی مورد ـ شاهدی در یک کلینیک بالینی صورت گرفت. 34 بیمار دچار اسکلروز متعدد نوع تشدیدشوندهـ بهبوديابنده که با نمونهگیری هدفمند انتخاب شده بودند، با 52 فرد طبیعی، با استفاده از مقیاس حافظۀ لوریا ـ نبراسکا به منظور ارزیابی عملکرد لوب فرونتال مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی MRI با استفاده از روش 2T انجام شد. یافتهها: همۀ بیماران دچار اسکلروز متعدد بدون افسردگی شدید آسیب معناداری را در تمام متغیرهای حافظه (کلامی، غیرکلامی و عملکرد کلی حافظۀ فعال) نسبت به گروه شاهد (افراد سالم) نشان دادند. ارتباطی میان اجرای آزمون ارزیابی لوب فرونتال (حافظۀ فعال) و وجود آسیب در مادۀ سفید لوب فرونتال وجود نداشت. اجرای مشابه، با آسیبهایی در مادۀ سفید نواحی غیرفرونتال مرتبط بود. نتیجهگیری: نتایج این مطالعه، آسیب در حافظۀ فعال بیماران اسکلروز متعدد را نشان داد. یافتهها نشان داد ناهنجاریهای شناختی خاص در دچار اسکلروز متعدد، سببشناسی چندعاملی دارد که آسیبشناسی نشاندادهشده در MRI توضیح کاملی برای آن نمیباشد. به عبارت دیگر، در اسکلروز متعدد، آسیبهای مغزی میکروسکوپی و ماکروسکوپی گسترده در تعیین نقصهای خاص از حوزههای شناختی (نسبت به در نظر گرفتن بیماری به صورت موضعی) از اهمیت بیشتری برخوردار است.

مقایسۀ نحوۀ بازشناسی حافظه در دو گروه دانش آموزان دختر افسرده و عادی تهرانی

هدف: حالات خلقی، بسیاری از متغيرهای شناختی از جمله توجه و حافظه را تحتتأثیر قرار می-دهد. بنابراين هدف پژوهش حاضر، مقايسۀ نحوه بازشناسی حافظه در افراد افسرده و عادی (دانشآموزان تهرانی) است. روش: در اين پژوهش با استفاده از نمونهگيری خوشهاي چندمرحله-اي، از ميان 200 دانشآموز دختر دبیرستانی شهر تهران، 60 نفر انتخاب شدند. کليۀ آزمودنیها به سؤالهای پرسشنامۀ افسردگی بک (1978) و مجموعه واژگان دارای بار عاطفی افسردگی و خنثی پاسخ دادند. حافظۀ بازشناسی از طريق بازشناسی واژگان مورد ارزيابی قرار گرفت. يافتهها: پس از جمعآوری دادهها، با استفاده از آزمون t، اطمینان در سطح 99/0 بررسی شد. نتايج نشان داد که سوگیری حافظه نسبت به واژگان دارای بار عاطفی، در افراد افسرده (در مقايسه با افراد عادی) معنادار است. نتيجهگيری: افسردگی باعث سوگيری حافظۀ مبتلایان نسبت به واژگان و اطلاعات دارای بار عاطفی میشود.

بررسی رابطۀ بین فراشناخت و نارسایی های شناختی در سالمندان

هدف: هـدف این پژوهش، بررسی ارتباط بین فراشناخت و نارساییهای شناختی سالمندان بود. روش: نمونۀ این پژوهش 280 سالمند (زن و مرد) شهر اردبیل بود که به صورت تصادفی انتخاب شده بودند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامۀ فراشناخت و پرسشنامۀ نارساییهای شناختی استفاده شد. نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که فراشناخت و مؤلفههای آن با نارسایی-های شناختی سالمندان (18/0r=) رابطۀ مثبت معناداری دارند (05/0p<). یافتهها: نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که مؤلفههای اعتماد شناختی و خودآگاهی شناختی بهترتیب بهترین پیشبینیکنندههای نارساییهای شناختیاند. مؤلفههای باورهای مثبت دربارۀ نگرانی، باورهای منفی دربارۀ کنترلناپذیری افکار و باورهایی در مورد نیاز به کنترل افکار، در پیشبینی متغیر ملاك سهم معناداری نداشتند. نتیجهگیری: در مجموع، این نتایج بیان می کنند که سطوح بالای فراشناخت مختل، نارساییهای شناختی سالمندان را افزایش می دهد.

بررسی ساختار عاملی، روایی و پایایی مقیاس وسواس مرگ

هدف: مقياس وسواس مرگ، که عبدالخالق (1998) در مصر ساخته است، اشتغالات ذهني، تکانهها و عقايد مقاوم مربوط به مرگ را مورد ارزيابي قرار ميدهد. هدف پژوهش حاضر بررسي خصوصيات روانسنجي اين ابزار در ايران است. روش: اين پژوهش که در يك بررسي زمينه-يابي و پسرويدادي انجام شد، از نوع توصيفي- مقطعي است. حجم نمونۀ اين پژوهش 342 نفر (126مرد و 216 زن) بود که به روش نمونهگيري تصادفي از دانشکدههاي مختلف دانشگاه علامه طباطبايي انتخاب شدند و با مقياس وسواس مرگ مورد آزمون قرار گرفتند. يافتهها: تحليل عاملي به روش تحليل مؤلفههاي اصلي، سه عامل پيشنهاد کرد كه به ترتيب نشخوار مرگ، سلطۀ مرگ، عقايد تکراري مربوط به مرگ نام گرفتند. بين گروه مردان و زنان در مقياس وسواس مرگ و عوامل آن تفاوت معناداري مشاهده نشد. به منظور بررسي روايي همزمان، از اجراي همزمان مقياس اضطراب مرگ استفاده شد که حاكي از روايي همزمان مطلوب ميباشد. علاوه بر اين، سه نوع پايايي (بازآزمايي، تنصيفي و همساني دروني) گزارش شد. نتيجهگيري: يافتههاي تحليل عاملي، مشابه تحقيقات انجام گرفته در فرهنگ اصلي، و ضرايب روايي و پايايي نيز به نتايج تحقيقات پیشین نزديک بود. با توجه به خصوصيات روانسنجي مطلوب، ابزار پژوهش حاضر ميتواند در تحقيقات مربوط به مرگ به كار رود. از آنجا که نمونۀ پژوهش حاضر فقط دانشجویان بودند، در تعمیم یافتههای این پژوهش به سایر طبقات اجتماعی باید احتیاط کرد.

« بعدی  ۲۷۶  ۲۷۵  ۲۷۴  ۲۷۳  ۲۷۲  ۲۷۱  ۲۷۰  ۲۶۹  ۲۶۸  ۲۶۷  ۲۶۶  ۲۶۵  ۲۶۴  ۲۶۳  ۲۶۲  ۲۶۱  ۲۶۰  ۲۵۹  ۲۵۸  ۲۵۷  قبلی »